شهدا سال 62 -زندگینامه شهید مختار محسنی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد مختار محسني »
آرزویش اقامه نماز بود. چون نماز را نه یک عبادت تنها و سفارش پیامبر (ص)، بلکه حلقه وصل با دوست میدانست. او که در ۱۳۴۶/۱/۲۰ همراه با شکوفایی گلهایی بهاری در روستای مشکان از توابع شهرستان نیریز در میان خانوادهای زحمتکش و متدین غنچه وجودش شکوفا شد. نام مختار را بر او پسندیدند و با مهربانی و همت در تربیتش کوشیدند. در سن ششسالگی پا به دبستان گذاشت و تحصیلات ابتدائی را در روستا به اتمام رساند. از دوره...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد مختار محسني »
آرزویش اقامه نماز بود. چون نماز را نه یک عبادت تنها و سفارش پیامبر (ص)، بلکه حلقه وصل با دوست میدانست. او که در ۱۳۴۶/۱/۲۰ همراه با شکوفایی گلهایی بهاری در روستای مشکان از توابع شهرستان نیریز در میان خانوادهای زحمتکش و متدین غنچه وجودش شکوفا شد. نام مختار را بر او پسندیدند و با مهربانی و همت در تربیتش کوشیدند. در سن ششسالگی پا به دبستان گذاشت و تحصیلات ابتدائی را در روستا به اتمام رساند. از دوره...
شهدا سال 62 -زندگینامه شهید کریم پور زین العابدین
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد کريم پور زين العابدين »
با دلی عاشق و دو بال هجرت و شهادت، قلّههای انسانیت را پیمود و بر بام آسمانها و عرش الهی پا نهاد. او که در خانهای پر از محبت اهلبیت(ع) و مملو از نور ایمان الهی بود در تاریخ 1/6/ 1343در شهر نیریز، چشمهای زیبای خود را به جهان هستی گشود. نام اورا به نام مقدس حضرت حق، کریم نامیدند. مادر با اشکهایی که برای مظلومیت حسین(ع) میریخت، چهره زیبای کریم را شست و شو میداد و با...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد کريم پور زين العابدين »
با دلی عاشق و دو بال هجرت و شهادت، قلّههای انسانیت را پیمود و بر بام آسمانها و عرش الهی پا نهاد. او که در خانهای پر از محبت اهلبیت(ع) و مملو از نور ایمان الهی بود در تاریخ 1/6/ 1343در شهر نیریز، چشمهای زیبای خود را به جهان هستی گشود. نام اورا به نام مقدس حضرت حق، کریم نامیدند. مادر با اشکهایی که برای مظلومیت حسین(ع) میریخت، چهره زیبای کریم را شست و شو میداد و با...
شهدا سال 62 -زندگینامه شهید بهرام اربزافغانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهید بهرام اربزافغانی »
سومین روز فروردین در روستای چاهسوارآغا از توابع نیریز یادآور خاطره تولد کودکی هست در سال 1342 که اورا بهرام نامیدند. خانواده زحمتکش و مسلمان آربزافغانی این نورسیده را در دامان خود و با آداب اصیل اسلامی پروراندند. سپس بهرام را به همراه سایر همسالان خود برای دانش اندوزی راهی دبستان شهدای چاهسوارآغا کردند. وی با تلاش فراوان توانست دوره ابتدایی را به پایان ببرد. سال 1357 دست تقدیر سایه پرلطف و مهربان پدر را از سر او...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهید بهرام اربزافغانی »
سومین روز فروردین در روستای چاهسوارآغا از توابع نیریز یادآور خاطره تولد کودکی هست در سال 1342 که اورا بهرام نامیدند. خانواده زحمتکش و مسلمان آربزافغانی این نورسیده را در دامان خود و با آداب اصیل اسلامی پروراندند. سپس بهرام را به همراه سایر همسالان خود برای دانش اندوزی راهی دبستان شهدای چاهسوارآغا کردند. وی با تلاش فراوان توانست دوره ابتدایی را به پایان ببرد. سال 1357 دست تقدیر سایه پرلطف و مهربان پدر را از سر او...
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید مجید محمدزاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
آمد به برم شمع شهادت در دست در کلبه خاموش من آهسته نشست او سوخت، فرو رفت و بماند سردار منم که پیکرم اینجا هست بسوی خدا در حرکتیم، آی همه برادرانم، آی مادرم که چشمان خاکستریت در هنگام خداحافظی پر از اشک بود، آی خواهرم، بسوی عروج انسان، بسوی نور و بسوی کربلای حسینی در حرکتیم، آی برادران پاسدارم چه بگویم؟ ما میرویم تا زمین را از لوث مزدوران وکفار پاک کنیم. فردا جسدم...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
آمد به برم شمع شهادت در دست در کلبه خاموش من آهسته نشست او سوخت، فرو رفت و بماند سردار منم که پیکرم اینجا هست بسوی خدا در حرکتیم، آی همه برادرانم، آی مادرم که چشمان خاکستریت در هنگام خداحافظی پر از اشک بود، آی خواهرم، بسوی عروج انسان، بسوی نور و بسوی کربلای حسینی در حرکتیم، آی برادران پاسدارم چه بگویم؟ ما میرویم تا زمین را از لوث مزدوران وکفار پاک کنیم. فردا جسدم...
شهدا سال 60 -زندگینامه شهید ببراز کرمی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ »
از باده ولایت نوشیده و همچو فرهاد در پی شیرین، مست و غزلخوان، عزم کوی بیستون کرده بود، تا مگر یار لطفی کند و دست در دستش نهد. ببراز کرمی فرزند علیباز، در تاریخ 16/1/1336 در بخش سرچهان درخانوادهای کشاورز، زحمتکش و مذهبی دیده به جهان گشود. (سرچهان در آن زمان در حوزه تقسیمات کشوری نیریز قرار داشت) بعلت نبود امکانات آموزشی، از تحصیل محروم ماند و همراه پدر به کشاورزی و دامداری پرداخت. پس از مدتی به روستای...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ »
از باده ولایت نوشیده و همچو فرهاد در پی شیرین، مست و غزلخوان، عزم کوی بیستون کرده بود، تا مگر یار لطفی کند و دست در دستش نهد. ببراز کرمی فرزند علیباز، در تاریخ 16/1/1336 در بخش سرچهان درخانوادهای کشاورز، زحمتکش و مذهبی دیده به جهان گشود. (سرچهان در آن زمان در حوزه تقسیمات کشوری نیریز قرار داشت) بعلت نبود امکانات آموزشی، از تحصیل محروم ماند و همراه پدر به کشاورزی و دامداری پرداخت. پس از مدتی به روستای...
شهدا سال 61 -چند جمله از شهید مجید محمدزاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
1- پرچم سرخی! به نشانه تداوم مبارزه انقلاب اسلامیمان در سراسر جهان بر قبور شهیدانمان خواهیم افراشت. 2- ما وارث خط سرخ و خونینی هستیم که حسین(ع) خطاط این راه سرخ و خونین است. 3- رسالت پیام شهیدان بر دوش ماست، ای جوان زینب باش. 4- مسئولیت زن مسلمان، ارائه رسالت زینب بزرگست. 5- باید در شط خونین جنوب شنا کنیم تا به ساحل نجات رسیم. ...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
1- پرچم سرخی! به نشانه تداوم مبارزه انقلاب اسلامیمان در سراسر جهان بر قبور شهیدانمان خواهیم افراشت. 2- ما وارث خط سرخ و خونینی هستیم که حسین(ع) خطاط این راه سرخ و خونین است. 3- رسالت پیام شهیدان بر دوش ماست، ای جوان زینب باش. 4- مسئولیت زن مسلمان، ارائه رسالت زینب بزرگست. 5- باید در شط خونین جنوب شنا کنیم تا به ساحل نجات رسیم. ...
شهدا سال 59 -زندگینامه شهید حسین دشتبانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
اگر گوش جان برای شنیدن آماده کنی! از میان آبهای پرخروش خلیج همیشه فارس، آواز ملکوتی فرشتگان را خواهی شنید. اگر با چشم دل ببینی! خواهی دید که امواج آن، رازدار هزاران عاشق گمنام و بینشان، چون حسین است. در کوچه پس کوچههای شهرستان نیریز سال 1337 کودکی نورسیده لبخند شوق را برلبهای خانوادهای متدین و مذهبی نشاند. فرزند خانی، به یاد سالار شهیدان به نام حسین نامیده شد. دبستان بختگان نیریز شاهد تلاشهای او در کسب علم...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
اگر گوش جان برای شنیدن آماده کنی! از میان آبهای پرخروش خلیج همیشه فارس، آواز ملکوتی فرشتگان را خواهی شنید. اگر با چشم دل ببینی! خواهی دید که امواج آن، رازدار هزاران عاشق گمنام و بینشان، چون حسین است. در کوچه پس کوچههای شهرستان نیریز سال 1337 کودکی نورسیده لبخند شوق را برلبهای خانوادهای متدین و مذهبی نشاند. فرزند خانی، به یاد سالار شهیدان به نام حسین نامیده شد. دبستان بختگان نیریز شاهد تلاشهای او در کسب علم...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید سید احمد ابطحی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهید سید احمد ابطحی »
مانند چشمهساران از دل خاک جوشیدید و چه مشتاقانه بسوی معبود شتافتید، همانگونه که میخواستید و در آرزویش شب را به روز و روز را به شب میرساندید. سید احمد در سال 1334 در یک خانواده مذهبی و از سلاله سادات در شهرستان نیریز دیده به جهان گشود. هنوز جست و خیز و بازیهای کودکانه را به پایان نبرده بود که همراه خانواده به شهرستان آبادان مهاجرت نمودند. کودکی را در کوچههای خاطرهانگیز آبادان بسر برد و در...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهید سید احمد ابطحی »
مانند چشمهساران از دل خاک جوشیدید و چه مشتاقانه بسوی معبود شتافتید، همانگونه که میخواستید و در آرزویش شب را به روز و روز را به شب میرساندید. سید احمد در سال 1334 در یک خانواده مذهبی و از سلاله سادات در شهرستان نیریز دیده به جهان گشود. هنوز جست و خیز و بازیهای کودکانه را به پایان نبرده بود که همراه خانواده به شهرستان آبادان مهاجرت نمودند. کودکی را در کوچههای خاطرهانگیز آبادان بسر برد و در...
شهدا سال 60 -زندگینامه شهید زین العابدین دلداری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ » شهيد زين العابدين دلداري »
از حاشیه کلاسهای روستای نیریز که میگذری، اگر گوش جان را باز کنی در سکوت میان در و دیوارها، صدای او را خواهی شنید که درس آزادگی و شرف به نوجوانان این مرز و بوم میدهد و اگر چشم دل بازکنی، خواهی دید او با خون خود آنچه گفته بود را امضاء کرد و به تأئید رساند. بیست و پنج مرداد ماه 1338 با اولین گریه کودکانهاش، شادی و شور را به میان خانواده آورد. اورا در آغوش گرفتند...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ » شهيد زين العابدين دلداري »
از حاشیه کلاسهای روستای نیریز که میگذری، اگر گوش جان را باز کنی در سکوت میان در و دیوارها، صدای او را خواهی شنید که درس آزادگی و شرف به نوجوانان این مرز و بوم میدهد و اگر چشم دل بازکنی، خواهی دید او با خون خود آنچه گفته بود را امضاء کرد و به تأئید رساند. بیست و پنج مرداد ماه 1338 با اولین گریه کودکانهاش، شادی و شور را به میان خانواده آورد. اورا در آغوش گرفتند...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید مظفر یزدانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
مظفر، در اولین روز از فروردین سال ۱۳۴۵ جاودانهترین ترانه حیات را سرود و کانون خانوادهای متدین را در شهر مذهبی نیریز منور ساخت. اولین درسهای زندگی را با عشق به ولایت فراگرفت و با سپری کردن دوران کودکی در دبستان ششم بهمن دوره ابتدایی را آغاز کرد و با موفقیت به پایان رساند. سپس ترک تحصیل کرد و به امور کشاورزی و باغداری پرداخت. در آن دوران با انجام کارهای سخت با رنجها و دردها آشنا شد...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
مظفر، در اولین روز از فروردین سال ۱۳۴۵ جاودانهترین ترانه حیات را سرود و کانون خانوادهای متدین را در شهر مذهبی نیریز منور ساخت. اولین درسهای زندگی را با عشق به ولایت فراگرفت و با سپری کردن دوران کودکی در دبستان ششم بهمن دوره ابتدایی را آغاز کرد و با موفقیت به پایان رساند. سپس ترک تحصیل کرد و به امور کشاورزی و باغداری پرداخت. در آن دوران با انجام کارهای سخت با رنجها و دردها آشنا شد...